آب، فقر و معیشت
معاش اکثریت مردم تهیدست کشورهای درحال توسعه به زمین، جنگل، رودها و کسب و کارهای کوچک متکی به تولیدات طبیعی وابسته است. توجه و تمرکز به این واقعیت در برنامهریزیهای نوین آب در کشورهای مختلف از سابقه چندان طولانی برخوردار نیست.
مطالعات صندوق بین المللی توسعه کشاورزی (IFAD) در سال ۱۹۹۲ میلادی نشان داد که از ۴ میلیارد نفر جمعیت ساکن ۱۱۴ کشور در حال توسعه، بیش از دو و نیم میلیارد نفر در مناطق روستایی به سر میبرند، که نیمی از آنها از زمینی استفاده میکنند که باروریاش را از دست داده و حدود یک میلیارد نفر از آنان در زیر خط فقر بسر میبرند. این مردمان در مقابل نوسانات میزان بارش و کمبودهای فصلی مواد غذایی و علوفه دام آسیبپذیرند و بسیاری از آنها در معرض ریسک سیلابهای شدید قرار دارند. در مواقع خشکسالی، اگر هم آبی برای آشامیدن باشد، زمین بیحاصل شده، دامها تلف میشوند، و با به اتمام رسیدن ذخیره غذایی، مردم تا رسیدن کمک ناگزیرند مهاجرت کنند. اهمیت آب در معیشت، و همچنین بقاء، سلامت و کیفیت زندگی، خود بطور انضمامی خود را در نرخ امید زندگی، سطح گرسنگی و سوء تغذیه، نرخ فقر در زنان، مهاجرت برای اشتغال، نرخ شهرنشینی، جابجایی ناشی از سیل و حتی نرخ تاخیر در رفتن به مدرسه نشان میدهد. بنابراین هر نوع مطالعات تحلیلی مربوط به فقر، با نادیده گرفتن نحوه دسترسی به آب برای سایر منظورها بجز شرب، از کاستی مهم و جدی برخوردار خواهد بود.
از اواسط دهه ۱۹۹۰میلادی توجه روزافزونی به نحوه مصرف آب خانگی برای مصارف تولیدی و چگونگی ارتباط آب با معیشت روستایی جلب شده است. مطالعات موردی از سراسر جهان این واقعیت را آشکار کرده است که آب خانگی برای فعالیتهای مولد مانند کشاورزی، گلکاری، باغداری، پرورش دام، ماشینشویی، کارهای هنری، یخسازی، خشتزنی، کوزهگری، قصابی و سایر فعالیتهای کوچک تجاری نیز استفاده میشود. تاکنون شواهد قابل توجهی توسط
پولاک و دیگران (۲۰۰۲) و لیپتون و لیچ فیلد (۲۰۰۳) ارائه شده که تامین آب نسبتا کمی برای مصارف شخصی و تولیدی تهیدستان، زندگی آنها دگرگون خواهد کرد.
مطالعات انجام شده در ایالتهای فقیرنشین نیکاراگوئه ( با ۵۰۲۵ خانوار) نشان میدهد که درآمد خانوارهای صاحب چاه حدود ۲۰ تا ۱۰۰ درصد بیشتر از فاقدین چاه است. این اختلاف در بین تهیدستترین خانوارها بارزتر است. ۴۰ درصد از این اضافه درآمدها مربوط به باغچهها و دامداریهای کوچکی است که زنان در اطراف محل سکونت خود ایجاد کردهاند. شواهد کشور غنا نیز موید آن است که درآمد زارعین تهیدست در منطقه «کوماسی» در مجاورت شهرها از طریق آبیاری گیاهان باغی بطور غیررسمی برای عرضه تولیدات آنها در بازار محلی، به میزان زیادی افزایش یافت. در کشورهای میانی و جنوبی قاره آفریقا بیش از ۴۰ درصد جمعیت با کمتر از یک دلار در روز گذران میکنند و تولید مواد غذایی این مناطق در دهههای گذشته از رشد جمعیت عقب مانده است. بهرهوری و امنیت درآمدی حدود ۲۰۰ میلیون نفر از سکنه این کشورها که عمدتا متکی به کشاورزی (زراعت، دامداری و ماهیگیری) است، از طریق بهبود در مدیریت آب و خاک در حد چشمگیری میتواند افزایش یابد. در کشورهای جنوب آسیا مطالعات موردی تفصیلی برای بررسی واکنشهای اجتماعی نسبت به موضوعات آبی و نتیجهگیری از آنها برای تفکر مدیریت پیوسته/یکپارچه آب انجام شده است که یکی از پنج محور اصلی نتیجهگیری آنها دربارۀ بالا بودن نسبت جمعیتی است که برای معیشت خود به کشاورزی اتکاء دارند و دسترسی به آب مطمئن عامل اساسی برای اثرگذاری بر کاهش سطح فقر آن ها محسوب میشود.
شواهد زیادی در مورد موفقیت طرحهای آبیاری در مناطق فقیرنشین روستایی از نظر فقرزدایی وجود دارد. از این رو برخی اعتقاد دارند که بدون اجرای طرحهای آبیاری، اقتصاد کشورهایی چون پاکستان و مصر به حد انفجار میرسید و به مهاجرت به مناطق شهری و بیثباتی سیاسی بیشتری منجر می شد. با این وصف، ملاحظات عدالتخواهانه معمولا فقط در سطح سیاستهای کلان مورد توجهاند و در سطوح پایینتر چندان پیگیری و دقتی برای ردیابی آنها صرف نمیشود. در نتیجه مفید واقع شدن سرمایهگذاری در طرحهای آبیاری برای گروههایی از مردم که در فقر بسر میبرند تحتالشعاع نتایج نگاه بهرهوری کلی اقتصادی قرار گرفته و به این ترتیب این موفقیتها، نادیده و مغفول مانده است. هرچند که بهره تهیدستترین مردمان از چنین سرمایهگذاریهایی ممکن است تبعیضآمیز و غیرمنصفانه باشد، یعنی آنهایی که معمولا نادارتر هستند و در انتهای کانالها و در مناطق دور افتاده زندگی میکنند، از آب تامین شده بهره کمتری می برند و یا اساساً بیبهره میمانند. جبران مافات اینگونه نابرابریها (از نظرکسب منافع یا وارد شدن خسارت) به عهده برنامههای رفاه اجتماعی، یارانههای غذایی، اسکان مجدد یا زمین معوض است. اما این برنامهها غالبا ناکافی بوده و به عوض جبران، به حاشیه راندن تهیدستان را تشدید کرده است.
شواهدی دیگری وجود دارد که اتخاذ سیاستهای کشاورزی و کاربری اراضی، انگیزه کشت محصولات آبی پرمصرف برای فروش نقدی (برنج و نیشکر) را حتی در مناطق کم آب افزایش داده است. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه برای تامین آب کشاورزی از منابع سطحی و یا انرژی برای پمپاژ آب یارانه داده میشود. اگرچه این سیاستها به نام کمک به تهیدستان قلمداد میشود، اما فواید آن غالبا در درجه اول نصیب اقشار مرفهتر میگردد. یارانههای نادرست با دادن علائم گمراهکننده اقتصادی به مصرفکننده باعث تلفات آب و ایجاد آلودگی بیشتر شده که به ترویج مدیریت منابع آب ناپایدار دامن میزند.
پیامدهای اجتماعی و زیستمحیطی منفی، نظیر زهدار و شور شدن اراضی، از بین رفتن امکان ماهیگیری در پایین دست و بروز امراض مرتبط با آب در درجه اول گریبانگیر تهیدستان میشود و این موضوع بطور کاملی مستندسازی شده است. از این رو لازم است در هر تغییر در الگوی استفاده از آب و خاک با مشخص کردن چه کسانی چه منافعی را بدست میآورند و یا از دست میدهند، از افزایش شکافها ونابرابری های اقتصادی-اجتماعی پیشگیری کرد.
این واقعیت که طیفی از داراییهای ضروری باید با آب تلفیق شود تا ایجاد درامد کند موجب میشود که اقشار مرفهتر جوامع محلی از طرحها و اقدامات در این زمینه یا از طریق افزایش دارایی (مانند افزایش ارزش زمین) یا فروش حقابه، بیشتر بهرهمند شوند. در مجموع، تمایز رویکرد معیشت-محور از رویکرد تولید محور در آن است که رویکرد معیشت محور، خانوار را محور تحلیل قرار میدهد و نگاه بهم پیوستهای به کلیه داراییها و یا سرمایههای او (اعم از فیزیکی، مالی، انسانی، طبیعی و اجتماعی) دارد. از دیدگاه خانوار، جدا کردن یک منبع آبی به لحاظ نوع خاص مصارف مثلا شرب ، بهداشت و مصارف خانگی، یا صرفا آبیاری کاملا مصنوعی و غیر واقعی است. تقاضای تهیدستان برای آب معمولا آب بطور کلی و برای کلیه تامین ضروریات و معیشت زندگی(نه فقط برای تامین بهداشت) است. این زاویه مهم و مغفول ماندهای در تامین خدمات خانگی در برنامههای کاهش فقر است. در سطح خانوار و جامعه محلی، اغلب مردم در محیطهای حاشیهای به آب بطور کلی و کلان نگاه میکنند. از اینرو این اعتقاد وجود دارد که آن ها بطور طبیعی، فارغ از آنکه این خدمات در چه بستر بخشی ارائه شده است، بر اساس اصول مدیریت یکپارچه عمل می کنند. بنابراین، استفاده چندگانه از خدمات آبی (MUS) به عنوان یک رویکرد تامین خدمات آبی مورد توجه واقع شده است، چون نسبت به رویکرد های معمول برنامه ریزی آب، با نیازهای متنوع مردم در مناطق مجاور شهرها و رو ستاهای کشورهای با درآمد کم و متوسط سازواری بیشتری دارد. برای غنی تر کردن پشتوانه های نظری و عملی این رویکرد، پروژه تحقیقات کاربردی الگوهایهای اجرایی سامانههای تامین آب چند منظوره برای ارتقای بهرهوری آب و خاک، معیشت روستایی و عدالت جنسیتی در سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ به سرانجام رسید. این پروژه با هدف غلبه بر محدودیتهای بخشینگری و تشخیص، آزمون، مطالعه و تعمیم فرصتهای ناشی از رویکرد (MUS) به اجرا درآمد.
منابع:
Global Water Partnership,۲۰۰۳, Poverty Reduction and IWRM, Technical Committee (TEC), TEC BACKGROUND PAPERS NO. ۸
Koppen, B. van; Smits, S.; Moriarty, P.; Penning de Vries, F.; Mikhail, M.; Boelee, E. (۲۰۰۹).Climbing the Water Ladder : Multiple-use water services for poverty reduction. The Hague, The Netherlands, IRC International Water and Sanitation Centre and International Water Management Institute. (TP series; no. ۵۲). ۲۱۳ p
Merrey, D. J. , P. Drechsel, F.W.T. Penning de Vries, & H. Sally, ۲۰۰۷, INTEGRATING ‘LIVELIHOODS’ INTO INTEGRATED WATER RESOURCES MANAGEMENT: TAKING THE INTEGRATION PARADIGM TO ITS LOGICAL NEXT STEP FOR DEVELOPING COUNTRIES, International Water Management Institute (IWMI),Africa Regional Office
Van Houweling, E.; Hall, R.P.; Sakho Diop, A.; Davis, J. and Seiss, M. ۲۰۱۲. The role of productive water use in women’s livelihoods: Evidence from rural Senegal. Water Alternatives ۵(۳): ۶۵۸-۶۷۷
شناسه تلگرام مدیر سایت: SubBasin@
نشانی ایمیل: behzadsarhadi@gmail.com
(سوالات تخصصی را در گروه تلگرام ارسال کنید)
_______________________________________________________
نظرات (۰)