زایندهرود، شاهرگ حیاتی فلات مرکزی ایران که روزگاری نماد آبادانی و تمدن بود، امروز با تهدیدهای جدی و چندوجهی دستوپنجه نرم میکند. این رودخانه که گاهبهگاه تنها برای آبیاری باغات جاری میشود، اکنون با جریان ناپایدار و آلودگیهای نوظهوری روبهروست که سلامت میلیونها نفر را به خطر انداختهاند.
بر پایه پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (1402)، ورود آلایندههایی نظیر آنتیبیوتیکها، فتالاتها، بیسفنول A، میکروپلاستیکها و ترکیبات مختلکننده غدد درونریز (EDCs) از منابعی همچون فاضلابهای صنعتی، کشاورزی، دامی و بیمارستانی، ترکیب شیمیایی آب رودخانه را دگرگون کرده است. این آلایندهها از طریق تأثیر بر سیستمهای هورمونی، عصبی و ایمنی بدن، پیامدهایی چون بلوغ زودرس، ناباروری، چاقی، دیابت، بیماریهای گوارشی و عفونی و حتی بروز سرطان را به دنبال دارند. همچنین، تجمع میکروپلاستیکها در اندامهایی نظیر کبد، کلیه و مغز میتواند اثرات مخرب بلندمدتی بر سلامت انسان داشته باشد.
با وجود این تهدیدها، تصفیهخانههای موجود توان مقابله با این ترکیبات پیچیده را ندارند، چراکه عمدتاً برای حذف آلایندههای کلاسیک طراحی شدهاند. فناوریهایی نظیر ازنزنی و فیلتراسیون معمولی، در برابر این مواد نوپدید اثربخشی محدودی دارند. افزون بر این، تخلیه مستقیم فاضلاب در برخی روستاهای بالادست، ورود پسابهای صنعتی و بیمارستانی بدون تصفیه کامل، و دفع غیراصولی رادیوداروهایی مانند ید-131، به همراه پراکندگی پلاستیکهای یکبارمصرف در حریم رودخانه، چرخه آلودگی را پیچیدهتر کردهاند.
در کنار این چالشهای کیفی، بحران کمآبی نیز وضعیت زایندهرود را بحرانیتر کرده است. ذخیره سد زایندهرود اکنون تنها ۳۱ درصد ظرفیت خود را در اختیار دارد که کاهشی ۶۲ درصدی نسبت به میانگین بلندمدت نشان میدهد. همچنین، خشکی ۹۶ درصدی تالاب گاوخونی، آن را در آستانه تبدیل شدن به منبع ریزگردهای سمی قرار داده است. برداشتهای بیرویه آب در بالادست، انتقال بینحوضهای به استان یزد، استقرار صنایع پرمصرفی نظیر فولاد مبارکه، و فقدان مدیریت یکپارچه منابع آب، زایندهرود را در آستانه فروپاشی اکولوژیکی قرار دادهاند.
از سوی دیگر، استانداردهای ملی فعلی هنوز بهطور کامل آلایندههای نوپدید را در بر نمیگیرند و شکاف میان هشدارهای علمی و اقدامات اجرایی همچنان پابرجاست. برای مقابله مؤثر با این بحران، نوسازی تصفیهخانهها با استفاده از فناوریهای پیشرفته مانند اکسیداسیون پیشرفته، کربن فعال و فیلتراسیون نانویی ضروری است. همچنین، تکمیل شبکه جمعآوری فاضلاب در مناطق بالادست، بهویژه در استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری، باید با فوریت دنبال شود.
در کنار اقدامات فنی، استقرار سامانههای پایش مستمر و شفاف توسط نهادهای مستقل، بازنگری در استانداردهای کیفیت آب، کاهش مصرف مواد شیمیایی خطرناک در صنعت و کشاورزی، و افزایش آگاهی عمومی نسبت به آثار مخرب میکروپلاستیکها و پلاستیکهای یکبارمصرف باید در دستور کار قرار گیرد. تشکیل ستاد احیای زایندهرود و تالاب گاوخونی گامی امیدبخش است، اما گذر از این بحران تنها با برنامهریزی علمی، مشارکت مردمی، و عزم ملی امکانپذیر خواهد بود.
پروژه تخصصی در لینکدین
نظرات (۰)